نوجوانان در میدان فریب؛ مهارت آموزی یا ماراتن استرس؟

حالا دیگر اینستاگرام صرفاً پلتفرمی (سکوی پیام رسانی) برای سرگرمی و گذران وقت نیست. این شبکه اجتماعی محبوب که در میان کاربران سراسر جهان، به‌ویژه نوجوانان و جوانان، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده، اکنون به صحنه‌ای برای رقابت، نمایش مهارت‌ها و ساختن تصویری ایده‌آل از “خود” تبدیل شده است.

نوجوانی که تا چندی پیش دغدغه‌اش درس، بازی و دوستی با هم‌سالان بود، حالا در تلاش برای دیده‌شدن، خود را درگیر یادگیری مهارت‌های گوناگونی کرده است؛ از تولید محتوا و برنامه‌نویسی گرفته تا میکاپ و آشنایی 

با بازار رمزارزها و

در ظاهر، این مهارت‌آموزی‌ها می‌تواند فرصتی طلایی برای رشد باشد؛ اما در باطن، باعث شده تا انگیزه‌ی نوجوانان نه علاقه‌ای واقعی بلکه اضطراب و ترس از مقایسه شدن و جاماندن در یک ماراتن بی‌انتها باشد.

بسیاری از نوجوانان، تنها با امید به افزایش دنبال‌کننده یا دریافت تأیید اجتماعی، ساعت‌ها زمان و انرژی صرف یادگیری‌هایی می‌کنند که الزاماً نه به علاقه‌شان مربوط است، نه به توانایی‌هایشان.
این چرخه گاهی فقط تلاشی است برای فرونشاندن آشفتگی درونی و فرار از اضطرابِ «دیده‌ نشدن». در چنین وضعیتی، مهارت دیگر یک فرصت نیست؛ بلکه به فشاری طاقت‌فرسا بدل می‌شود.

از سوی دیگر، گروهی از نوجوانان، با مشاهده سیل مهارت‌ها و موفقیت‌های به نمایش درآمده در فضای مجازی، دچار سرخوردگی و بی‌انگیزگی می‌شوند. آن‌ها خود را «جا‌مانده» می‌پندارند و احساس می‌کنند 

«هیچ کاری بلد نیستند»؛ حسی که آن‌ها را از هر تلاشی بازمی‌دارد و به سمت انزوا سوق می‌دهد. در این میان، با دو روی سکه مواجهیم: افراطی افسارگسیخته در مسیر دیده‌شدن و تفریطی بی‌هدف در کناره‌گیری کامل. 

فضای مجازی و الگوسازی‌های فریبنده‌اش، نوجوانان را پیش از آن‌که به پرسش بنیادی «من کیستم؟» پاسخ دهند، به دنباله‌روی از دیگران و تقلید از تصویرهای ساخته‌شده وا‌می‌دارد. برخی نیز به حاشیه رانده می‌شوند
و از مسیر رشد فاصله می‌گیرند.

نوجوانان در این فضا با یک فشار هنجاری که آن‌ها را به نوعی جوزدگی دچار کرده است مواجه‌اند؛ یعنی به اقداماتی برآمده از هیجان و احساس و بدون هیچ پشتوانه‌ی عقلی و منطقی‌، و در نتیجه‌ی هنجارهای اجتماعی 

غلط دست می‌‌زنند.

بی‌شک، آنچه نوجوان امروز بیش از هر چیز نیاز دارد، نه الزاماً مهارت‌آموزی پی‌درپی، که آرامش، پذیرش و شناخت واقعی از خود است. مهارت، اگر از دل علاقه بجوشد، نعمتی است؛ اما اگر از دل اضطراب و فشارهای بیرونی شکل بگیرد، تنها به زخمی پنهان بدل خواهد شد.

اینجاست که نقش والدین، معلمان و رسانه‌ها پررنگ می‌شود. آن‌ها باید به جای تأکید صرف بر «یادگیری»، نوجوانان را به «فهمیدن خود» و «یافتن مسیر شخصی» تشویق کنند؛ مسیری که از شناخت آغاز می‌شود و نه
از مقایسه
.

 

زهرا نادری/ نوجوانه روزنامه جام جم (خرداد 1404

متن سربرگ خود را وارد کنید

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *